باز هم شب شد و من ماندم و تکرار غزل

قلمی دست من افتاد به اصرار غزل

مبحث هندسه و یک ورق کاغذ و بعد

محور عشق من و چرخش پرگار غزل

یک جنون در دل من رقص کنان می کوبد

سر احساس مرا بر در و دیوار غزل

دوستت دارم و انگار مرا می سنجند

لحظه ها، ثانیه ها باز به معیار غزل

چشم تو یاد من افتاد، خودت می دانی

که کساد است در این مرحله بازار غزل