پيام
+
ميگفت دوست دارم...ميگفت بهت حس دارم...عاشقتم....گفتم نديده؟.نشناخته؟...همينجوري؟؟؟؟ ...مگه الکيه؟؟؟؟...يه کمي که به خودم اومدم ديدم منم......آره خوب !!!!...مگه ما دل نداريم!!!!...خلاصه چند وقتي گذشت...
پارسي نامه
94/11/30
حرم...
گذشت تا اينکه فهميدم نه بابا....واقعا دوسم داره...الکي نميگفت...
حرم...
يه کم فک کردم ديدم دوستيمون الکيه..ميدونستم اذيت ميشه...ولي مجبوربودم...بر خلاف ميل دلم کم محليش کردم...گفتم اينجوري ازم بدش مياد و تموم ميشه...
حرم...
اولش يه کم پاپيچ شد..منم بونه هاي الکي مي اوردم...ناراحت ميشد...ميدونستم...ولي باور کنيد همش به خاطر خودش بود...
حرم...
خلاصه اينکه يه بار هم شديدا تهديدم کردو ديگه پيام نداد...
حرم...
دلم براش تنگ شده...ولي نميخوام باهاش باشم...اصلن بذارين آخر کار يه نصيحت برادرانه به دختراي پارسي يارم کنم...خوبه دختر بعضي وقتا غرور داشته باشه...
.:آيينه:.
:-|
پارسي نامه
..خوبه دختر بعضي وقتا غرور داشته باشه... - حرم...@};-